اکبر گنجی و کانال یک
بادرود
هم میهن نازنین جناب آقای شهرام همایون مدیر محترم تلویزیون کانال یک
با سپاس از زحمات شما و همکاران گرامیتان در این رسانه ، جناب شهرام همایون چند روزی است شاهد
هستم که جنابعالی و چند تن از برنامه گذاران رسانهای دیگر بخاطر اظهار نظر آقای اکبرگنجی اکثر وقت
برنامه خودرا به بررسی اظهارات ایشان پرداخته اید که باعث خشنودی است ، تنها موردیکه برای من
بسیار جالب است اینکه در هرموردی دیگران فریاد سرمیدهند شما و دیگر برنامه گذاران و یا فعالین
سیاسی بی تفاوت از آن عبور میکنند و حتا سعی میشود دخالتی نکنید مبادا درگیر مسائلی شوید ودر بعضی
موارد حتا با مخالفت نیز روبرو شده ایم ، درست بیاد دارم پس از برخوردی که در گذشته اینجانب با آقای
اکبر گنجی در دانشگاه یو بی سی ونکوور کانادا داشتم که در پی این درگیری برای اولین بار تلویزیون
فارسی زبانی در ونکوور کانادا به حمایت از آقای اکبر گنجی اینجانب را به چالش و بحث و گفتگو کشیدند
که به مدت چهار هفته از آن تلویزیون پخش گردید ، و بیاد دارم که خیلی از هم میهنان و به اصطلاح
مبارزین و مخالفین جمهوری اسلامی به من اعتراض داشتند که چرا با آقای اکبر گنجی درگیری بوجود
آورده اید ؟ کسی که نزدیک بود در اعتصاب غذا علیه جمهوری اسلامی جانش را فدا کند نباید اینچنین زیر
سوالش ببرید !!! و حتا اینجانب را شخصی تندرو نامیدند و اظهار داشتند که رفتار و برخورد من و امثال
من باعث میشود که این افراد به آپوزیسیون نپیوندند و اتحادی هرگز روی ندهد !!!
وقتی در دانشگاهی که بدعوت همین سبزپوشان کنونی حامی فرصت طلبان ، آقای اکبرگنجی را دعوت به
سخنرانی نموده بودند ، و گویا جایزه ای هم از سوی همین گروه سبزپوشان و فرصت طلبان و استاد
دانشگاه سبزپوش فعلی نیز به ایشان داده شد من از آقای گنجی سوال کردم که ” آقای اکبرگنجی شما که از
دقایق اول در این سخنرانی صجت از دموکراسی میکنید و این واژه را چندینبار تکرار کرده اید چگونه است
که در اولین مصاحبه در اروپا اظهار داشتید حاضرید با هر گروهی همکاری و نشست داشته باشید بغیر از
طرفداران نظام پادشاهی و منکر حتا حضور این بخش بزرگی از ملت شدید ، آیا این دموکراسی که شما ادعا
دارید از نوع دموکراسی انقلابی و جمهوری اسلامی است که الله اکبرگویان گردن میزنید و سنگسار میکنید ؟
” وقتی آقای اکبرگنجی که توقع نداشتند در میان ۲۰۰ نفر از طرفداران و یاران سبزپوش کنونی حاضر در
سالن حتا یک مخالف هن حضور داشته باشد ، پاسخ سربالا و بی محتوائی دادند ، آنزمان بود که من بعنوان
اعتراض از جای برخواستم و با شعار مرگ بر جمهوری اسلامی و ایشان را مامور فرستاده از سوی رژیم
خواندم و به سوی ایشان رفتم و در نزدیکی تریبون ایشان قرار گرفته پرچم جمهوری ننگین اسلامی و
عکس اکبرآقای گنجی که تزئین کننده سالن بود را تکه پاره کرده بصورتش پرتاب کردم ، و با شعار مرگ بر
جمهوری ننگین اسلامی و بر افراشتن پرچم سه رنگ شیروخورشید نشان در مقابل دوربین تلویزیونها
سالن را ترک کردم ، ناگفته نماند که با اعتراض و فحاشی از سوی همین سبزپوشان شناخته شده فعلی در
آن زمان روبرو شدم ، که نهایتا همانگونه که در بالا نوشتم منرا به بحث و گفتگو در مقابل دوربین تلویزیون
نمودند که حاضر شدم ، تمام این صحنه ها و ویدیوی آن موجود است ، شوربختانه بجز مصاحبه کوتاهی
همان شب با آقای سعید سکوئی که بدلیل نامعلومی نگذاشتند صدای من از تلویزیون آریا در آن برنامه پخش
شود و بهانه تکنیکی داشتند نیمه تمام ماند که همه بینندگان و شخص آقای سکوئی هم متوجه این موضوع
شدند
بهر روی جناب شهرام همایون نمیدانم چگونه باید عنوان کنم ، ولی پس از ۳۰ سال حضور در صحنه
مبارزه متوجه شدم اکثر مدیران و صاحبان و برنامه گذاران رسانهای صوتی و تصویری بجز موقعیت
شخصی و محدوده و حریم خودشان به هیچ عنوان دیگر هم میهنان ویا اتفاقاتی که در جاهای دیگر و برای
اشخاص دیگری پیش می آید برایشان مورد اهمیت نبوده و نیست ، و چنانچه در مورد محلهای دیگر که
بدور از حریم و محدوده رسانه باشد وهر اتفاقی که نتوانند بهره برداری تبلیغاتی و خود مطرحی و
خودبزرگبینی و به نام خودتصاحب کنند به هیچ عنوان مطرح و به نظر دیگر هم میهنان نخواهند رسانید ،
اشاره میکنم به همین دوران انتخاباتی و درگیریهائی که نه چندان دیرزمانی پیش آمد ، حتا چند روزی قبل
از لس آنجلس در همین شهر ونکوور درگیری با سبزپوشانی که دشمن پرچم شیروخورشید نشان و
طرفداران آقای موسوی و کروبی و اصلاح طلبان و فرصت طلبان که حاملین پرچم پرافتخار شیروخورشید
نشان را با شعار خائن بروگمشو یاد میکردند ، که نتیجتأ منجر به حمله قلبی اینجانب شد و مدتی در
بیمارستان بستری شدم که شوربختانه بخاطر عدم همکاری و اطلاع رسانی شما یکایک برنامه گذاران
رسانهای لس آنجلس که تنها برایتان حریم و محدوده منطقه و همان دسته بندی خودی و غیر خودی
برایتان مطرح است ، و کسی را به جای دیگر اهمیتی نیست که بیهوده دهید ، و تعداد دیگری از ساکنین این
شهر نیز بخاطر نقاط ضعف سیاسی اجتماعی نتوانستند در محل تظاهرات شرکت جویند ، به همین دلیل
شهرونکوور را دو دستی و با احترام کامل تحویل فرصت طلبان و سبزپوشان مغرض دادند ،و در کوچه
پس کوچه های شهرهای اطراف ونکوور گرد هم آمدند و تخمه و آجیل شکستند و
تصورشان را بر مبارزه نهادند شماهم فکر کردید خوب دوستان یارانتان در این شهر
هم دارند مبارزه میکنند !! که جای بسی تاثر و شرمشاریست.
جناب همایون به هیچ عنوان نمیخواستم این مسائل را عنوان کنم و یا حتا اشاره ای به این اتفاقات و
ناراحتی ها داشته باشم ، ولی وقتی میبنم یکایک شما برنامه گذاران ادعای مبارزه و اتحاد و همبستگی و
خواستار حمایت از دیگر هم میهنانتان هستید ، آنزمان است که بخود میگویم چرا توقعات همیشه باید
یکطرفه باشد ؟ چگونه است که تمام رسانها خواستار حمایت از یکایک هم میهنان از گوشه و کنار این کره
خاکی هستند ، ولی در مقابل بجز حریم خود و همسایگی شان به هیچ کس و هیچ جای دیگر اهمیت نمیدهند
!!! باعث شگفتی است وقتی مورد تظاهرات و گردهم آئی می آید اگر بصورت عادی بخواهد انجام گیرد کسی
آنچنان دل شوره ای ندارد ، ولی زمانیکه رقابت و مقابله با همکاران و هم صنفان میشود اینچنین از خود
بیخود میشویم و با تمام وجودمان سعی داریم بهترین جلوه کنیم !!!
بهر تقدیر جناب همایون برای اثبات تمام ادعاهائی که نوشتم فیلم و نوشته موجود است که بطور حتم هم
خود جنابعالی ملاحظه نمودید و هم دیگر همکارانتان ، من شخصا هیچ توقعی از کس دیگری ندارم و به
نتیجه رسیدم که تمام این گفتار و ادعاهای همبستگی و همیاری و همکاری تنها برای بهره برداری شخصی
است و بهترین نمونه و اثبات آن همین اتفاقات اخیری است که پیش آمد و چنانچه شما شخصا با آقای اکبر
گنجی وخانم گوگوش یا دیگران در مورد اظهارات ابلهانه ایشان که برای پرچم پرافتخار شیروخورشید نشان
و دیگر مسائل داشتند برخورد نداشتید شما هرگز به ایشان کاری نداشتید که نقدی پیش آید ، ولی من چون
سکوت اختیار نمیکنم مورد حمله و توهین دشمن وحتا دوست و یار شما آقای علیرضا نوریزاده چندین بار
در این مدت قرارگرفته ام ، بهر تقدیر در زیر نوشته ایست که من در مورد آقای اکبرگنجی و برخورد با
ایشان در گذشته تکثیر نمودم ، اگر مدارک و عکس و فیلم لازم داشتید کلیه فلیمهای مصاحبه و درگیری در
گذشته و همچنین مسائلی که در انتخابات امسال در شهرونکوور به وقوع پیوست را برای اثبات گفتارم در
اختیارتان قرار خواهم گذاشت ، کلیه چهرهای دشمن پرچم شیروخورشید نشان در ونکوور را با مدارک
تصویر و صدا به نظرتان خواهم رسانید
پاینده ایران
شهریار فتحی
باپوزش تصور کنم این بخش ویدیو کلیپ از سایت نو مولاز هم
حذف شده است ، ولی بزودی شخصا این ویدیوها و گفتار و
اتفاقات را به نظرتان خواهم رسانید ، با سپاس
برای دیدن ویدیو کلیپ به این لینک که توسط سایت نو مولاز تهیه شده است مراجعه کنید
http://www.nomullas.com/ss113007.ram
وجه مشترک الله و اکبر و دموکراسی در فرهنگ اسلامی
بادرود
هم میهنان ، همرزمان ، عاشقان ایران ،
مورد توجه افرادی که تصورشان بر این بوده و یا هست که ذغالی را به دریا ببرند ، و با هر مواد تمیز کننده ای شتشو داده ، شاید رنگش به سپیدی مایل شود !!! هموطنان بارها و بارها به گفتار فرستادگان رژیم جمهوری ننگین اسلامی ، به خارج از کشور گوش فرا داده اید و به طورحتم توجه کرده ، که گفتارشان کاملا توام با پیام رهبران و دولت مردان و مسئولین رژیم است و منافع جمهوری اسلامی است ولاغیر ، به محض خروج از ایران با دستگاهای تبلیغاتی رژیم و پرداخت مخارج بسیار بالائی آنچنان وانمود میکنند ، که اینبار این شخص از مخالفین واقعی جمهوری اسلامی است ، و گاهی ساده دلان و نیک اندیشان ساده لوح ، نیز گول این شیادان را خورده و حتا سعی به نزدیک شدن به اینگونه افراد وکمک و همدلی و همدردی با این اشخاص منتخب و چندچهره و فرستادگان رژیم میکنند .
در چند سال گذشته با شگردهای جمهوری اسلامی ، هر سال و یا هر چند ماهی یکنفر را بعناوین مختلف به میان طیف مخالفین رژیم
” آپوزیسیون ” فرستاده ، روزی فراریان از مرز ، و روز دگر برندگان جوایز مختلف جهانی و ، بناگاه یکشبه در تمام رسانه های جهان نامی مطرح میشود و بعنوان اولین زن مسلمان از ایران برنده جایزه صلح نوبل میشود ، و بالافاصله پس از تبلیغاتی که میباید برای اربابان و کاخ نشینان جمارانش ، و همچنین برای دین مبین اسلام انجام وظیفه کند ، به میان مخالفین با دسیسه دیگر عوامل جمهوری ننگین اسلامی وارد میشوند ، و شروع به ایفای نقشی که سناریوی آنرا مدتها تمرین و تنظیم نموده میگردند ، بطور مثال خانم شیر عبادی معروف به ” شیرین نوبل ” را در گذشته دیدیم ، و نه چندان دیری پس از آن با تبلیغات و صحنه های بسیار جالب هنرپیشگی با شخص دیگری بنام ” اکبر گنجی “ مارا روبرو کردند ، تا اینکه حتا ما دشمنان واقعی رژیم جهل و جنون جمهوری اسلامی ، به هر صورتی از این هنرپیشه حمایت کردیم و خواستار شکستن اعتصاب غذا دروغین این هنرمند شدیم ، تا اینکه بالافاصله پس از آزادی این هنرپیشه ، پس از تبلیغات سراسر جهان ، و شناساندن این مهره به جهانیان ، و حتا حمایت سازمان ملل و حقوق بشر و وووو ، آقای اکبر گنجی رهسپار خارج میشود ، و دوباره عده ای را درکنار عوامل رژیم به سوی خود جلب میکند !!!
بهر صورت هم میهنانم ، شما همگی تا حدودی با این شخصیت و عملکردش آشنائی کامل دارید ، ولی مثالی است که میگویند
” به شرط چاقو ” یعنی همانند هندوانه پس از قاچ زدن رنگ و طعم اش را خواهید دید و چشید ، من از روز اول نه هیچ آشنائی با این فرد داشتم و نه هیچ حمایتی از این شخص کردم ، بویژه زمانیکه آنچنان تبلیغات داخلی و خارجی برایش شروع شد ؛ من شک ام بیشتر شد تا اینکه به خارج از کشور تشریف فرما شدند ، و در اولین کنفرانس مطبوعاتی ایشان گروه کثیری از ایرانیان را ، ” که وقتی عنوان میکنم کثیر و یا اکثریت ، همانند تیری زهر آگین به سینه دشمن است ” منکر وجودشان و حتا فرموده بودند حاضر به نشست با هر گروه و هر طیفی هستند ، بغییر از طرفدارن نظام پادشاهی ، ولی شوربختانه عده ای فرصت طلب و احزابی که با تریلی میباید پیشوند و پسوند نام گروه و حزبشان را که خودرا وابطه به مشروطه پادشاهی می نامند حمل کنند ، خودرا با این شخص نزدیک کرده و گفتار توهین این هنرپیشه را نادیده گرفتند .
حال که تصور کنم ۲ سالی از خروج ایشان از ایران میگذرد ، هنوز کسی مطرح ویا سوال نکرده است ، که مخارج سنگین مسافرتهای گوناگون سراسر دنیا برای ایشان را و همچنین مخارخ خانواده آقای اکبر گنجی در داخل کشور را چه کسی عهده دار است ؟ مخارج کنفرانس های گوناگون را چه سازمانی و چه افرادی پرداخت میکنند ؟ به همین دلائل گوناگون ، در روز ۲۹ نوامبر ۲۰۰۷ یعنی دوروز پیش ، من شخصأ در کنفرانس و سخنرانی ایشان که در یکی از دانشکده های دانشگاه بزرگ کانادا ، به نام UBCکه در ونکوور میباشد ، حضور پیدا کرده تا سوالات خودرا با ایشان مطرح کنم ، و امیداوار بودم که حد اقل با بسر بردن مدتی در خارج از کشور ، و دور بودن از ظلم و ستم و شکنجه و سرکوب قتل و اعدام و سنگسار آقای اکبر گنجی ، با معنای واژه دموکراسی که مرتبا مدعی دارا بودن و خواهان آن هستند را آشنائی پیدا کرده باشند ، ولی شوربختانه با کمال نا امیدی و خشم ، مجبور به ترک جلسه این عوامل جمهوری ننگین اسلامی شدم .
هیچ قصد توهین و ایراد از اسلام ناب محمدی ندارم ، ولی دقیقأ با خرد خود درک کردم که مسلمانان ، در هر کار و هر چیزی افراط میکنند ، و بهمتعادل بودن باورمند نیستند ، با نام خدا و الله اکبر گویان بروی پشتبام ها رفتند و ملتی را به فقرو فحشا و اعتیاد وبیچارگی و آوره کردند ، با الله اکبر دلاوران و سرداران ایرانزمین را تیرباران ، الله اکبرگویان جوانان وطن را به دار آویزان ، و الله اکبر گویان زنان و مادران را سنگسار کردند ، یعنی با نام الله و در زیر نام دین هر آنچه مقاصد پلیدشان بود کردند ، حال با نام و واژه زیبای دموکراسی آنچنانی عمل میکنند ، که با نام الله کرده و خواهند کرد ، مدعی دارا بودن و آشنائی کامل به دموکراسی هستند و وقتی سعی بر قطع کردن و بریدن شدای تو میشوند ، این را نیز دموکراسی مینامند ، روزنامه نگارشان و ژورنالیست اشان مدعی دموکراسی است در خارج از کشور ، ولی زمانیکه تقاضای جلوگیری از سانسور از این زورنالیست میکنید ، بالافاصله میگوید این دور از قوانین دموکراسی است !!! تا کنون هرگز نشنیده بودم که اگر خواهش کنید که سانسور نشود و تمام مطلبی پخش و یا نوشته شود این غیر قوانین دموکراسی است !!!! بغییر از اینکه در فرهنگ اسلام و چارچوب قوانین دموکراسی اسلامی اینچنین گفته وانمود شده باشد ؟ من چون قوانین دموکراسی اسلامی ، را نه خوانده و نه شنیده ام با آن بیگانه ام .
از شما هموطنان ، همرزمان ، ایرانیاران ، تقاضا مندم ، به لینکی که در این ایمیل حضورتان فرستاده دام مراجعه کنید ، و شرح گفتار و عملکرد و پاسخ آقای اکبر گنجی در چارچوب قوانین دموکراسی اسلامیست توجه کنید ، این شرح گفتار یکطرفه من است ، که در برنامه تلویزیونی آقای دکتر سعید سکوئی دیشب مطرح کردم ، که متاسفانه کیفیت پخش صدا درحد عالی نیست قبلا پوزش میطلبم ، امیدوارم برنامه کامل این کنفرانس و تمام گفتار آقای اکبر گنجی و حمله های ایشان به امریکا ، اسرائیل ، و کانادا و تمام همپیمانان که علیه جمهوری ننگین اسلامی هستند و تمام سخنان ایشان در مورد فلسطین و افغانستان و عراق ، تا متوجه شوید هیچ گونه تفاوتی بین گفتار گنجی با خاتمی و شیرین عبادی نیست ، و این همان شعارها و خواستار کلیشه ای است که این افراد در دست گرفته و مرتبأ روخوانی میکنند ،، را در یکی ۲ روز آینده ، توسط یکی از رسانه های محلی در ونکوور ، که از خودی های رژیم میباشد را بتوانم بدست آورم و از طریق رسانه ها سراسری پخش کنیم ، تا مدعیان و حامیان آقای اکبر گنجی با حقایق آشنا شوند . و ببینند با پوزش خر همان خر است ولی اینبار در غرب سخن میگوید ، و همانند ذغال سیاه هرگز تغییر رنگ نداده است
در خاتمه خواهشمندم پس از دیدن این برنامه پرمحتوا و روشنگری ها و مبارزاتی آقای دکتر سکوئی و همچنین گزارش بخشی از اتفاقاتی که در کنفرانس بین من و آقای اکبر گنجی پیش آمد ، این ایمیل را برای آگاهی دیگر ایرانیان و عاشقان ایران ارسال دارید ، تا دیگران نیز با واقعیت این افراد و این هنرپیشگان چند چهره و مزدور رژیم دژخیم جمهوری جهل و جنون اسلامی مانند آشیخ اکبر گنجی و گنجی ها آشنا شوند ، و شاید به خود آیند و در هر فرصتی قادر شوند که از روزخوانی این مزدوران جلوگیری و مانند من سرباز جان بر کف ، پرچم ننگین جمهوری اسلامی را در میان ۱۷۰ نفر از شاگردپادوهای رژیم پاره کرده به صورتشان پرتاب و پرچم افتخار آمیز سه رنگ را با شیروخورشیدش در میدان دشمن به اهتزاز در آورند .
پاینده ایران ، مرگ و شرم و ننگ بر جمهوری اسلامی و عوامل و مزدوران و شاگرد پادوهایش
شهریار فتحی ونکوور کانادا
برای دیدن ویدیو کلیپ به این لینک که توسط سایت نو مولاز تهیه شده است مراجعه کنید
http://www.nomullas.com/ss113007.ram
———————————————————————————————————————————————————————————————————————————————
Should you not wish to be contacted
at this e-mail address again
please reply usinge your original mail address
with “REMOVE” in subject line to the iranian@telus.net
so you can be deleted from our mailing list .
thanks
shahriar fathi
پاینده ایران پادشاهی
شرم و ننگ بر جمهوری اسلامی
شهریار فتحی
دیدگاه ها